خزان بنشست و گل با بادها رفت / چه آسان میشود از یادها رفت
محبت به نامرد ، کردم بسی محبت نشاید به هر نا کسی تهی دستی و بی کسی درد نیست که دردی چو دیدار نامرد نیست
چه بارانی . . . اماچه فایده ! تو اینجا نیستی و باران بی تو ؛ یعنی سوزاندن تن سیگار